معنی يَحتَفِظُ
يَحتَفِظُ
نگه داشتن، نگه می دارد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَحتَفِظُ
يَحتَقِرُ
يَحتَقِرُ
خَشمگین شُدَن، تَحقِیر مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَشِدُ
يَحتَشِدُ
هُجوم آوَردَن، او اِزدِحام مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَسِمُ
يَحتَسِمُ
پیاده شُدَن، او تَصمِیم مِی گیرَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَسِبُ
يَحتَسِبُ
ویژِگی دانِستَن، او حِساب مِی کُند، مُحاسِبِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَجِمُ
يَحتَجِمُ
پیشگیری کَردَن، اَخم مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَجِزُ
يَحتَجِزُ
بازداشت کَردَن، او بازداشت مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی