جدول جو
جدول جو

معنی يَجمَعُ

يَجمَعُ
جمع شدن، او جمع آوری می کند، جمع آوری کردن، جمع کردن، راندن، دوباره گرد هم آمدن
دیکشنری عربی به فارسی