معنی يَتَّبِعُ
يَتَّبِعُ
اتّخاذ کردن، او دنبال می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَتَّبِعُ
يَتَبِعُ
يَتَبِعُ
دُنبالِه دار بودَن، او دُنبال مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَّهِمُ
يَتَّهِمُ
مُتَّهَم کَردَن، او مُتَّهَم مِی کُند، اِستیضاح کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَّفِقُ
يَتَّفِقُ
مُوافَقَت کَردَن، او مُوافِق اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَّحِدُ
يَتَّحِدُ
اِدغام کَردَن، مُتَّحِد مِی کُند، مُتَّحِد کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی