معنی يَتَكَوَّنُ
يَتَكَوَّنُ
تولید مثل کردن، تشکیل می شود
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَتَكَوَّنُ
يَتَكَيَّفُ
يَتَكَيَّفُ
اِنطِباق دادَن، سازِگار مِی کُند، جَذب کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَطَوَّرُ
يَتَطَوَّرُ
تَکَامُل یافتَن، تَوسِعَه مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَصَوَّرُ
يَتَصَوَّرُ
تَصَوُّر کَردَن، او تَصَوُّر مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَذَوَّقُ
يَتَذَوَّقُ
چِشیدَن، او طَعم مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی