معنی يَتَفَجَّأُ
يَتَفَجَّأُ
متلاشی کردن، او تعجّب می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَتَفَجَّأُ
يَتَفَجَّرُ
يَتَفَجَّرُ
گُل دادَن، او مُنفَجِر مِی شَوَد، پارِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَفَكَّرُ
يَتَفَكَّرُ
مُلاحَظِه کَردَن، او فِکر مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَفَجُّ
يَتَفَجُّ
پُر حَرفی کَردَن، او مُنفَجِر مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی