يَتَوَقَّعُ يَتَوَقَّعُ اِنتِظار داشتَن، او اِنتِظار دارَد، پیش بینی کَردَن، اِمضا کَردَن دیکشنری عربی به فارسی
يَتَعَلَّقُ يَتَعَلَّقُ آویزان شُدَن، مَربوط می شَوَد، مَربوط بودَن، رَبط کَردَن دیکشنری عربی به فارسی