معنی يَتَرَتَّبُ
يَتَرَتَّبُ
ترتیب دادن، ترتیب می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَتَرَتَّبُ
يَتَمَتَّعُ
يَتَمَتَّعُ
لَذَّت بُردَن، لَذَّت بِبَرید
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَغَلَّبُ
يَتَغَلَّبُ
غَلَبِه پِیدا کَردَن، او غَلَبِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَعَذَّبُ
يَتَعَذَّبُ
رَنج بُردَن، او دَر عَذاب اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَجَنَّبُ
يَتَجَنَّبُ
اِجتِناب کَردَن، او اِجتِناب مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی