معنی يَتَدَخَّلُ
يَتَدَخَّلُ
دستکاری کردن، او دخالت می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَتَدَخَّلُ
يَتَضَخَّمُ
يَتَضَخَّمُ
وَرَم کَردَن، مُتِوَرِّم مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَدَفَّقُ
يَتَدَفَّقُ
جاری شُدَن، جَریان دارَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَخَيَّلُ
يَتَخَيَّلُ
تَصَوُّر کَردَن، او تَصَوُّر مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَتَبَخَّرُ
يَتَبَخَّرُ
تَبخِیر شُدَن، او تَبخِیر مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی