معنی يَأمُلُ
يَأمُلُ
امید داشتن، او امیدوار است
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَأمُلُ
يَنقُلُ
يَنقُلُ
واسِطِه بودَن، او مِی رِسانَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَكمُنُ
يَكمُنُ
کَمین کَردَن، او دُروغ مِی گویَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَقتُلُ
يَقتُلُ
تِرُور کَردَن، او می کُشَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَغمُرُ
يَغمُرُ
غَرق کَردَن، غَلَبِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَعمَلُ
يَعمَلُ
عَمَل کَردَن، او کار مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَصقُلُ
يَصقُلُ
تیز کَردَن، جَلا مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَشمَلُ
يَشمَلُ
دَر بَر گِرِفتَن، شامِل مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَسجُلُ
يَسجُلُ
ثَبت کَردَن، او ثَبت مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَأخُذُ
يَأخُذُ
دَست گِرِفتَن، او مِی گیرَد، بَرداشتَن
دیکشنری عربی به فارسی