معنی هَندَسَ
هَندَسَ
مهندس شدن، او مهندسی کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با هَندَسَ
هَادَأَ
هَادَأَ
آرام کَردَن، آرام گِرِفت
دیکشنری عربی به فارسی
هَمَسَ
هَمَسَ
زیرِ لَب صُحبَت کَردَن، زِمزِمِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
هَجَسَ
هَجَسَ
وَسوَاس داشتَن، او زِمزِمِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی