ترجمه واعد به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با واعد
واعد
- واعد
- نویددهنده. وعده دهنده: فرس واعد، اسب که نوید دهد رفتار بعد رفتار. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء).
- سحاب واعد، ابر بدان جهت که به باران وعده میدهد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء).
- یوم واعد، روز که اول آن نوید گرما یا سرمادهد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا