ترجمه واجَهَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
معنی واجَهَ
- واجَهَ
- مقابله کردن، روبرو شد، مقابل قرار دادن، با آن روبرو شوید، روبرو شدن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با واجَهَ
واجبه
- واجبه
- واجبه در فارسی مونث واجب: پتیمار بایا بایسته مونث واجب:جمع واجبات
فرهنگ لغت هوشیار
واجفه
- واجفه
- مؤنث واجف. طپنده. لرزنده، ترسنده. رجوع به واجف شود
لغت نامه دهخدا
واجده
- واجده
- تأنیث واجد. رجوع به واجد شود، خشمگین. (مهذب الاسماء). در اقرب الموارد نیز وجد علیه به معنی غضب آمده است
لغت نامه دهخدا