معنی وِكَالَة
وِكَالَة
مدیریّت، یک آژانس
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با وِكَالَة
إِحَالَة
إِحَالَة
اِستِشهاد، اِرجاع
دیکشنری عربی به فارسی
رِسَالَة
رِسَالَة
رِسالَت، پَیام، رِسالِه
دیکشنری عربی به فارسی
وِلَايَة
وِلَايَة
اُستانداری، دولَت، وِلایَت
دیکشنری عربی به فارسی
وِقَايَة
وِقَايَة
پیشگیری، حِفاظَت
دیکشنری عربی به فارسی
وِصَايَة
وِصَايَة
اَمانَت داری، قَیمومیَّت، سَرپَرَستی
دیکشنری عربی به فارسی
وِرَاثَة
وِرَاثَة
وِرَاثَت
دیکشنری عربی به فارسی