معنی وَزَّعَ
وَزَّعَ
توزیع کردن، توزیع کنید
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با وَزَّعَ
فَزَّعَ
فَزَّعَ
تَرساندَن، وَحشَت
دیکشنری عربی به فارسی
وَقَّعَ
وَقَّعَ
اِمضا کَردَن، او اُفتاد
دیکشنری عربی به فارسی
وَسَّعَ
وَسَّعَ
گُستَرِش دادَن، گُستَرِش دَهید
دیکشنری عربی به فارسی
بَقَّعَ
بَقَّعَ
لَکِّه اَنداختَن، پاشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَزَّرَ
حَزَّرَ
مُعَمّا حَلّ کَردَن، او حَدس زَد
دیکشنری عربی به فارسی
خَزَّنَ
خَزَّنَ
ذَخیرِه کَردَن، فُروشگاه
دیکشنری عربی به فارسی
صَنَّعَ
صَنَّعَ
صَنعَتی کَردَن، ساختَن
دیکشنری عربی به فارسی
ضَيَّعَ
ضَيَّعَ
هَدَر دادَن، هَدَر داد
دیکشنری عربی به فارسی
عَزَّزَ
عَزَّزَ
قَوی کَردَن، تَقوِیت شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی