معنی وَرَاثَة
وَرَاثَة
میراث، وراثت
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با وَرَاثَة
وِرَاثَة
وِرَاثَة
وِرَاثَت
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَاعَة
بَرَاعَة
زِبَردَستی، زیرَکی، مَهارَت، ذِکاوَت، دِرَخشَندِگی، چابُکی
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَازَة
بَرَازَة
بَرجَستِگی، گِرایِشی
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَاءَة
بَرَاءَة
تَبرِئَه، بی گُناهی
دیکشنری عربی به فارسی
حَرَارَة
حَرَارَة
گَرما
دیکشنری عربی به فارسی
حَدَاثَة
حَدَاثَة
جَدید بودَن، تازِگی
دیکشنری عربی به فارسی
صَرَاحَة
صَرَاحَة
صِراحَت، صادِقانِه بِگویَم، صِداقَت
دیکشنری عربی به فارسی
ظَرَافَة
ظَرَافَة
خَندِه داری، طَنز
دیکشنری عربی به فارسی
طَرَاوَة
طَرَاوَة
نَرمی، مُلایِم بودَن
دیکشنری عربی به فارسی