معنی وَالِدِيّ
وَالِدِيّ
والدانه، پدر من
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با وَالِدِيّ
وَاقِعِيّ
وَاقِعِيّ
مَربوط بِه شَرایط، وَاقِع بینانِه، مُبتَنی بَر واقِعیَّت
دیکشنری عربی به فارسی