معنی وَاسِطَة
وَاسِطَة
واسطگی، یک واسطه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با وَاسِطَة
وَسِعَة
وَسِعَة
وُسعَت، فَراوان
دیکشنری عربی به فارسی