معنی نَوَى
نَوَى
قصد داشتن، او قصد داشت
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با نَوَى
أَوَى
أَوَى
پَناه دادَن، پَناهگاه
دیکشنری عربی به فارسی
طَوَى
طَوَى
چُروک اَنداختَن، پِلیسِه، تا کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
شَوَى
شَوَى
بِرِشتِه کَردَن، کَمی
دیکشنری عربی به فارسی
رَوَى
رَوَى
شَرح دادَن، او رِوایَت کَرد، خاموش کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
كَوَى
كَوَى
اُتو کَردَن، پِرِس
دیکشنری عربی به فارسی
نَفَى
نَفَى
مَنفی کَردَن، اِنکار کُنَد، لَغو کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
نَحَى
نَحَى
پایان دادَن، او بُرِس زَد
دیکشنری عربی به فارسی
نَهَى
نَهَى
مُخالِفَت کَردَن، مَنع کَرد
دیکشنری عربی به فارسی