ترجمه نَطاقَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با نَطاقَ
فَاقَ
- فَاقَ
- تِعداد بیشتَری داشتَن، او پیشی گِرِفت، بیشتَرِ وَزن داشتَن، صَحنِه را بِه دَست گِرِفتَن، بیدار شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
نطاق
- نطاق
- کمربند، میان بند، نوعی جامۀ زنانه شبیه چادر که کمر آن را می بندند و دامن آن به زمین کشیده می شود
فرهنگ فارسی عمید