معنی نَطَقَ نَطَقَ بیان کردن، تلفّظ، تلفّظ کردن، ادای کلمات کردن بَیان کَردَن، تَلَفُّظ، تَلَفُّظ کَردَن، اَدایِ کَلَمات کَردَن دیکشنری عربی به فارسی