معنی نَحَتَ
نَحَتَ
مجسّمه ساختن، کنده کاری
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با نَحَتَ
صَحَتَ
صَحَتَ
فَریاد زَدَن، او فَریاد زَد
دیکشنری عربی به فارسی
نَبَتَ
نَبَتَ
روییدَن، جَوانِه زَد
دیکشنری عربی به فارسی
نَمَتَ
نَمَتَ
رُشد کَردَن، مَن خوٰابیدَم
دیکشنری عربی به فارسی
بَحَثَ
بَحَثَ
بَررَسی کَردَن، تَحقِیق کُنید، جُستُجو کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
دَحَسَ
دَحَسَ
غَلتیدَن، او زیرِ پا گُذاشت
دیکشنری عربی به فارسی
جَحَظَ
جَحَظَ
سَرازیر کَردَن، بیرون بِزَن
دیکشنری عربی به فارسی
ثَبَتَ
ثَبَتَ
اِثبات کَردَن، ثابِت
دیکشنری عربی به فارسی
صَحَفَ
صَحَفَ
خَش خَش کَردَن، روزنامِه ها، صِدایِ خَش خَش کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
صَمَتَ
صَمَتَ
ساکِت کَردَن، سُکوت
دیکشنری عربی به فارسی