جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نَبع

نابع

نابع
آبی که از چشمه بیرون آید. (ناظم الاطباء) ، قلمی که مرکب آن در آن بود. (المنجد). قلم خودنویس
لغت نامه دهخدا

نابع

نابع
موضعی است بنزدیکی مدینه. (معجم البلدان). جائی است در مدینه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

نبع

نبع
برآمدن آب از چاه، جوشیدن آب از چشمه، ظاهر شدن امری از کسی، راش
نبع
فرهنگ فارسی معین