جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نَبش

نبش

نبش
زاویۀ خارجی محل تلاقی دو سطح
کنارۀ دیوار که در پیچ کوچه، خیابان یا هر معبر دیگری باشد
کندن زمین و بیرون آوردن چیزی از زیر زمین
نبش قبر: شکافتن گور
نبش
فرهنگ فارسی عمید

نبش

نبش
گور گشایی، تره برکندن، برهنه کردن، فاش کردن راز، آشکار گرداندن درختی است شبیه صنوبروسنگین تر ازآبنوس وچوبی سرخ رنگ وسخت داردکه ازآن عصاوغیره سازند. توضیح باماخذی که در دست بوداین گیاه شناخته نشد
فرهنگ لغت هوشیار

نبش

نبش
درختی است شبیه صنوبر، سنگین تر از آبنوس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). درختی است برگش چون برگ صنوبر. (از اقرب الموارد). درختی است چون صنوبر، جز اینکه فراهم آمده تر و محکم تر و سخت تر از آبنوس است، چوب سرخ رنگی به سختی آهن دارد که از آن عصا و نیزه ساخته می شود. (از معجم متن اللغه). درختی است برگهایش چون برگ صنوبر با چوبی قرمزرنگ و بسیار سخت. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا

نبش

نبش
شتر که در سپل آن نشانی باشد، و آن در زمین ظاهر گردد. (منتهی الارب) (آنندراج). شتری که در سپل آن نشانی باشد که در زمین ظاهر گردد. (ناظم الاطباء). الجمل الذی فی خفه اثر یتبین فی الارض فیقص اثره. (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا