معنی نَازَعَ
نَازَعَ
مجادله کردن، او مناقشه کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با نَازَعَ
نَزَعَ
نَزَعَ
بی سِلاح کَردَن، خُلعِ سِلاح، اَز اَسلَحِه خالی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَفزَعَ
أَفزَعَ
مُضطَرِب کَردَن، او وَحشَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
بَاضَعَ
بَاضَعَ
تُخم گُذاری کَردَن، تَهَاجُمی
دیکشنری عربی به فارسی
خَادَعَ
خَادَعَ
فَریب دادَن، فَریبَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
دَافَعَ
دَافَعَ
دِفاع کَردَن، اَنگیزِه، مُحافِظَت کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
جَازَفَ
جَازَفَ
جُرأت داشتَن، او ریسک کَرد، ماجَراجویی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
صَارَعَ
صَارَعَ
تَصَادُم کَردَن، او مُبارِزِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
سَارَعَ
سَارَعَ
دَویدَن، عَجَلِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
قَاطَعَ
قَاطَعَ
تَحرِیم کَردَن، او حَرفَش را قَطع کَرد
دیکشنری عربی به فارسی