معنی متمَرِّد
متمَرِّد
سرکش، شورشی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با متمَرِّد
مُغَرِّد
مُغَرِّد
خُر و پیشِ کُنَندِه، آواز خوٰاندَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَرِّض
مُمَرِّض
پَرَستار
دیکشنری عربی به فارسی
مُوَرِّد
مُوَرِّد
بَرنامِه نِویس، مَنبَع، تَامین کُنَندِه، تَهیِّه کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی