معنی مُّشَرِّع
مُّشَرِّع
قانون گذار
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُّشَرِّع
مُشَرِّع
مُشَرِّع
ناشِر، قانونگُذار
دیکشنری عربی به فارسی
مُشَجِّع
مُشَجِّع
تَشوِیق آمیز، دِلگَرم کُنَندِه، تَشویق کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی