معنی مِشيَة
مِشيَة
راه رفتن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مِشيَة
مِيزَة
مِيزَة
مَزیَّت، ویژِگی، مَزیَّت مَند بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
مِهنَة
مِهنَة
شُغل، حِرفِه
دیکشنری عربی به فارسی
مِشخَص
مِشخَص
پِزِشک تَشخیص، تَشخیص دادِه شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مِحنَة
مِحنَة
سَختی، مُصیبَت
دیکشنری عربی به فارسی