معنی مُوَاطِن
مُوَاطِن
شهروند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُوَاطِن
مُوَافِق
مُوَافِق
مُوافِق، مُوافِقَم، وَفادار
دیکشنری عربی به فارسی