معنی مُنفَعِل
مُنفَعِل
منفعل، عصبی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُنفَعِل
مُنفَصِل
مُنفَصِل
جُدا شُدِه، جُدا کَردَن، قَطع شُدِه، جُدا
دیکشنری عربی به فارسی
مُشتَعِل
مُشتَعِل
مُشتَعِل، سوزاندَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُنعَزِل
مُنعَزِل
دَرون گِرا، مُنزَوی، اِنزِوازی
دیکشنری عربی به فارسی