معنی مُنَكَّه
مُنَكَّه
مزّه دار، طعم دار شده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُنَكَّه
مُشَوَّه
مُشَوَّه
بَدشِکل، تَحرِیف شُدِه اَست، جِراحَت خُوردِه، بَدشُگون
دیکشنری عربی به فارسی
مُرَكَّز
مُرَكَّز
مُتِمَرکِز، مَرکَز
دیکشنری عربی به فارسی
مُرَكَّب
مُرَكَّب
تَرکیبی، مُرَکَّب
دیکشنری عربی به فارسی
مُنَوِّه
مُنَوِّه
گویَندِه، آموزَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُنَمَّق
مُنَمَّق
تَرمیم شُدِه، آراستِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُنَقَّط
مُنَقَّط
خال دار، نُقطِه چین، خال خال
دیکشنری عربی به فارسی
مُنَظَّم
مُنَظَّم
تَرتِیب دار، سازِمان دَهَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُنَظَّف
مُنَظَّف
پاک شُدِه، تَمیز کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُنَضَّم
مُنَضَّم
دارایِ اِنضِباط شَخصی، مُلحَق شُد
دیکشنری عربی به فارسی