معنی مُمتَن
مُمتَن
قدردان، سپاسگزار
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُمتَن
مُمتَد
مُمتَد
مُسری، تَمدِید شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مُحتَج
مُحتَج
آشُفتِه، اِعتِراض کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
مُموَج
مُموَج
مُوج دار
دیکشنری عربی به فارسی
مُمكِن
مُمكِن
قابِلِ تَصَوُّر، شایَد، دَست یافتَنی، مُمکِن
دیکشنری عربی به فارسی
مُمتِع
مُمتِع
لِذَّت بَخش، سَرگَرم کُنَندِه، خَندِه دار، جالِب
دیکشنری عربی به فارسی
مُمتَنِع
مُمتَنِع
مُرَدَّد، مُمتَنِع، مُقاوِم
دیکشنری عربی به فارسی
مُمتَحِن
مُمتَحِن
مُدیر جَلَسِه، مُمتَحِن
دیکشنری عربی به فارسی
مُمتَاز
مُمتَاز
ظاهِری عَجیب، عالی
دیکشنری عربی به فارسی
مُهتَم
مُهتَم
مُراقِب، عَلاقِه مَند اَست
دیکشنری عربی به فارسی