معنی مُمتَحِن
مُمتَحِن
مدیر جلسه، ممتحن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُمتَحِن
مُمتَنِع
مُمتَنِع
مُرَدَّد، مُمتَنِع، مُقاوِم
دیکشنری عربی به فارسی
مُمتَن
مُمتَن
قَدردان، سِپاسگُزار
دیکشنری عربی به فارسی