معنی مُمَسَّك
مُمَسَّك
قابل لمس، دسته
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُمَسَّك
مُبَسَّط
مُبَسَّط
سادِه شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَسَّن
مُحَسَّن
بِهبود یافتِه، تَقوِیت شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُنَسَّق
مُنَسَّق
هَماهَنگ، هَماهَنگ کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَيَّز
مُمَيَّز
قابِلِ شِناسایی، مُتِمایِز، بَرگُزیدِه، مُمتاز
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَهَّد
مُمَهَّد
آمادِه، صاف شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَكَّن
مُمَكَّن
قابِلِ فَریب، شایَد، دَست یافتَنی
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَزَّق
مُمَزَّق
پارِه پارِه، پارِه شُدِه، گُسَستِه، فَرسودِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَزَّج
مُمَزَّج
مَخلوط، مُختَلَط
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَدَّد
مُمَدَّد
گُستَرِش یافتِه، تَمدِید شُد
دیکشنری عربی به فارسی