معنی مُقَرمَش
مُقَرمَش
ترد و شکننده، ترد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُقَرمَش
مُقَرمِش
مُقَرمِش
کِریسپی، تُرُد
دیکشنری عربی به فارسی