معنی مُقَدَّر
مُقَدَّر
برآورد شده، برآورد شده است
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُقَدَّر
مُقَصَّر
مُقَصَّر
کوتاه شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُقَذَّر
مُقَذَّر
نِفرَت اَنگیز، کَثیف
دیکشنری عربی به فارسی
مُقَدَّس
مُقَدَّس
مُقَدَّس
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَشَّر
مُبَشَّر
کَثیف، مُبَلِّغ، مُرَوِّج
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَذَّر
مُبَذَّر
هَدَر رَفتِه، ضایِع کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَخَّر
مُبَخَّر
بُخارآلود، تَبخِیر شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَدَّد
مُحَدَّد
مُقَرَّر، خاص، تیز شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَدَّث
مُحَدَّث
بِه روز، بِه روز شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَدَّد
مُجَدَّد
بازسازی شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی