معنی مُفتَرِس
مُفتَرِس
شکارچی، درّنده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُفتَرِس
مُفتَرِق
مُفتَرِق
آشُفتِه، چَهارراه
دیکشنری عربی به فارسی
مُختَرِع
مُختَرِع
خَلّاق، مُختَرِع
دیکشنری عربی به فارسی
مُحتَرِق
مُحتَرِق
سوزان، سوزاندَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُشتَرِك
مُشتَرِك
مُشارِکَت کُنَندِه، مُشتَرَک
دیکشنری عربی به فارسی
مُقتَرِح
مُقتَرِح
مُدَّعی، پیشنَهاد شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مُقتَبِس
مُقتَبِس
سِرقَت اَدَبی کُنَندِه، نَقل شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُفتَرَض
مُفتَرَض
قابِلِ فَرض، فَرض مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
مُعتَرِف
مُعتَرِف
کِشیش، اِعتِراف کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُعتَرِض
مُعتَرِض
رَهگیر، مُعتَرِض، جُملِه مُعتَرِضِه گُو
دیکشنری عربی به فارسی