معنی مُفَتَرَض
مُفَتَرَض
مفروض، فرض می شود
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُفَتَرَض
مُفتَرَض
مُفتَرَض
قابِلِ فَرض، فَرض مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی