معنی مُعَقَّد
مُعَقَّد
پیچیده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُعَقَّد
مُحَدَّد
مُحَدَّد
مُقَرَّر، خاص، تیز شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَمَّد
مُجَمَّد
یَخ زَدَه، مُنجَمِد شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَعَّد
مُجَعَّد
فُرمی، فِرفِری
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَرَّد
مُجَرَّد
مُجَرّد، صِرفاً
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَدَّد
مُجَدَّد
بازسازی شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُثَقَّف
مُثَقَّف
دانِشمَندانِه، فَرهیختِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَقَّق
مُحَقَّق
بَرآوُردِه شُدِه، مُحَقَّق
دیکشنری عربی به فارسی
مُرَقَّع
مُرَقَّع
وَصلِه خُوردِه، وَصلِه شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُعَلَّق
مُعَلَّق
آویزان، حَلق آویز کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی