معنی مُعَدَّل
مُعَدَّل
تعدیل شده، یک میانگین، اصلاح شده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُعَدَّل
مُعَطَّل
مُعَطَّل
خَرَاب، اَز کار اُفتادِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَدَّد
مُحَدَّد
مُقَرَّر، خاص، تیز شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَدَّث
مُحَدَّث
بِه روز، بِه روز شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَدوَل
مُجَدوَل
بَرنامِه ریزی شُدِه، جَدوَلی
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَدَّد
مُجَدَّد
بازسازی شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَلَّل
مُدَلَّل
پَروَرِش یافتِه، خَراب شُدِه، خودراضی
دیکشنری عربی به فارسی
مُظَلَّل
مُظَلَّل
سایِه دار
دیکشنری عربی به فارسی
مُطَوَّل
مُطَوَّل
پُرگویی، طولانی
دیکشنری عربی به فارسی
مُضَلَّل
مُضَلَّل
گُمراه، گُمراه کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی