معنی مُعَبِّر
مُعَبِّر
بیانگر، عبور از
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُعَبِّر
مُدَبِّر
مُدَبِّر
رَئیس مَآب، یِک مَغز مُتِفَکِّر، با مَنابِع
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَكِّر
مُبَكِّر
زودرَس، اَوایِل، زود، زودهِنگام
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَذِّر
مُبَذِّر
وِلخَرج، ضایِع کُنَندِه، هَدَر دَهَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَخِّر
مُبَخِّر
تَبخِیرکُنَندِه، بُخارساز، دودکُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَثِّر
مُبَثِّر
پَخش کُنَندِه، جوش زَدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَرِّر
مُحَرِّر
آزادکُنَندِه، ویرایِشگَر
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَذِّر
مُحَذِّر
تَهدِید آمیز، هُشدار داد
دیکشنری عربی به فارسی
مُثَبِّط
مُثَبِّط
سَرکوب گَر، بازدارَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُذَكِّر
مُذَكِّر
یادآوَر، مَردانِه
دیکشنری عربی به فارسی