معنی مُضَخَّم
مُضَخَّم
پمپاژ شده، تقویت شده است
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُضَخَّم
مُبَخَّر
مُبَخَّر
بُخارآلود، تَبخِیر شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَخَّن
مُدَخَّن
دودی، سیگار کِشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُضَلَّل
مُضَلَّل
گُمراه، گُمراه کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُضَغَّط
مُضَغَّط
فِشُردِه، را فِشار دَهید
دیکشنری عربی به فارسی
مُضَرَّج
مُضَرَّج
کُتَک خُوردِه، رَم کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
مُرَمَّم
مُرَمَّم
مَرِمَّت شُدِه، بازسازی شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مُرَخَّص
مُرَخَّص
مُجَوِّز دار، دارایِ مُجَوِّز
دیکشنری عربی به فارسی
مُنَظَّم
مُنَظَّم
تَرتِیب دار، سازِمان دَهَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُنَضَّم
مُنَضَّم
دارایِ اِنضِباط شَخصی، مُلحَق شُد
دیکشنری عربی به فارسی