معنی مُشرِف
مُشرِف
سرپرست، ناظر
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُشرِف
مُشرِق
مُشرِق
دِرَخشان، رُوشَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُشمِس
مُشمِس
آفتابی
دیکشنری عربی به فارسی
مُشكِل
مُشكِل
مُشکِل
دیکشنری عربی به فارسی
مُزرِي
مُزرِي
نِفرَت اَنگیز، بَدبَخت
دیکشنری عربی به فارسی
مُرشِد
مُرشِد
راهنَما، راهنَمای
دیکشنری عربی به فارسی
مُفرِط
مُفرِط
اِفراطی، بیش اَز حَد
دیکشنری عربی به فارسی
مُغرِي
مُغرِي
وَسوَسِه شُدِه، وَسوَسِه اَنگیز
دیکشنری عربی به فارسی
مَشرِع
مَشرِع
قانون گُذار
دیکشنری عربی به فارسی
مُؤسِف
مُؤسِف
تَأسُف بَراَنگیز، تَأسُف آوَر، رِقَّت آمیز
دیکشنری عربی به فارسی