معنی مُشَتِّت
مُشَتِّت
حواس پرت، حواس پرتی، حواس پرت کننده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُشَتِّت
مُشَوِّه
مُشَوِّه
تُهمَت زَنَندِه، تَحرِیف شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مُشَغِّل
مُشَغِّل
اُپِراتُور
دیکشنری عربی به فارسی
مُشَرِّع
مُشَرِّع
ناشِر، قانونگُذار
دیکشنری عربی به فارسی
مُشَجِّع
مُشَجِّع
تَشوِیق آمیز، دِلگَرم کُنَندِه، تَشویق کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُقَتِّر
مُقَتِّر
مَحدود، صَرفِه جویی
دیکشنری عربی به فارسی
مُفَتِّش
مُفَتِّش
بازرَس
دیکشنری عربی به فارسی