معنی مُستَنشِق
مُستَنشِق
استنشاقی، استنشاق شد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُستَنشِق
مُستَكشِف
مُستَكشِف
مُکتَشِف، یِک کاوِشگَر
دیکشنری عربی به فارسی
مُختَنِق
مُختَنِق
خَفِه شُدِه، خَفِگی، خَفِه کُنَندِه، پُر اَز هَوایِ فِشُردِه
دیکشنری عربی به فارسی