معنی مُستَقِلّ
مُستَقِلّ
آزادکار، مستقل، خودکفا
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُستَقِلّ
مُستَمِرّ
مُستَمِرّ
مُداوِم، مُستَمِرّ، اِدامِه دار، پِیوَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُستَقبِل
مُستَقبِل
سَلام گوی، آیَندِه، پَذیرِشگَر
دیکشنری عربی به فارسی
مُستَقِيم
مُستَقِيم
راست، مُستَقیم
دیکشنری عربی به فارسی
مُستَفِزّ
مُستَفِزّ
تَحریک آمیز
دیکشنری عربی به فارسی