معنی مُسَاعَدَة
مُسَاعَدَة
کمک، کمک کند، کمک رسانی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُسَاعَدَة
مُدَاعَبَة
مُدَاعَبَة
پیش دَستی، پیش بازی
دیکشنری عربی به فارسی
مُطَارَدَة
مُطَارَدَة
تَعقِیب، تَعقِیب و گُریز
دیکشنری عربی به فارسی
مُشَاهَدَة
مُشَاهَدَة
مُشاهِدِه، بَرایِ تَمَاشَا، تَمَاشَاگَری
دیکشنری عربی به فارسی
مُسَاهَمَة
مُسَاهَمَة
مُشارِکَت، وُرُودی
دیکشنری عربی به فارسی