معنی مُختَلِف
مُختَلِف
متفاوت، مختلف
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُختَلِف
مُختَنِق
مُختَنِق
خَفِه شُدِه، خَفِگی، خَفِه کُنَندِه، پُر اَز هَوایِ فِشُردِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُختَرِع
مُختَرِع
خَلّاق، مُختَرِع
دیکشنری عربی به فارسی
مُخَالِف
مُخَالِف
مُخالِف، بَرعَکس
دیکشنری عربی به فارسی
مُعتَرِف
مُعتَرِف
کِشیش، اِعتِراف کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی