معنی مُختَرِع
مُختَرِع
خلّاق، مخترع
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُختَرِع
مُختَنِق
مُختَنِق
خَفِه شُدِه، خَفِگی، خَفِه کُنَندِه، پُر اَز هَوایِ فِشُردِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُختَلِف
مُختَلِف
مُتِفاوِت، مُختَلِف
دیکشنری عربی به فارسی
مُحتَرِق
مُحتَرِق
سوزان، سوزاندَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُشتَرِك
مُشتَرِك
مُشارِکَت کُنَندِه، مُشتَرَک
دیکشنری عربی به فارسی
مُستَمِع
مُستَمِع
شَنَوَنده
دیکشنری عربی به فارسی
مُقتَرِح
مُقتَرِح
مُدَّعی، پیشنَهاد شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مُفتَرِق
مُفتَرِق
آشُفتِه، چَهارراه
دیکشنری عربی به فارسی
مُفتَرِس
مُفتَرِس
شِکارچی، دَرَّندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُعتَرِف
مُعتَرِف
کِشیش، اِعتِراف کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی