معنی مُحمَرّ
مُحمَرّ
سرخ رو، مایل به قرمز
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُحمَرّ
مُحتَجّ
مُحتَجّ
مُعتَرِض، اِعتِراض کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَرُّ
مُمَرُّ
قابِل کِشتیرانی، راهرُو
دیکشنری عربی به فارسی
مُسَرّ
مُسَرّ
دِلپَذیر، خُرسَند
دیکشنری عربی به فارسی