معنی مُحتَجِز
مُحتَجِز
محدود، بازداشت شد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُحتَجِز
مُحتَجِر
مُحتَجِر
تَنها و غَمگین، مَحدود
دیکشنری عربی به فارسی
مُحتَقِر
مُحتَقِر
تَحقیرآمیز، تَحقِیر شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحتَقِب
مُحتَقِب
تاریک، نااُمید
دیکشنری عربی به فارسی
مُحتَفِل
مُحتَفِل
جَشن گِیرَندِه، جَشن
دیکشنری عربی به فارسی
مُحتَشِم
مُحتَشِم
شَرم زَدِه، شایِستِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحتَرِق
مُحتَرِق
سوزان، سوزاندَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُحتَجّ
مُحتَجّ
مُعتَرِض، اِعتِراض کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
مُحتَج
مُحتَج
آشُفتِه، اِعتِراض کَرد
دیکشنری عربی به فارسی